تغیر مسیر یافته از - قاعده فقهیّه
زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
 

قاعده فقهی





«قاعده» در لغت به معناى اساس و ریشه است و به این تناسب، ستون‌هاى خانه را «قواعد» مى‌گویند.
[۱] واسطى، زبیدى، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۵، ص۲۰۱.



۱ - قاعده در قرآن



خداوند در قرآن کریم مى‌فرماید:
«وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
و آن هنگامى که ابراهیم و اسماعیل بنیان‌هاى خانۀ (خدا) را بر مى‌افراشتند (گفتند) پروردگارا (این کار را) از ما بپذیر، همانا تو شنوا و دانا هستى.

۲ - قول طریحی



جناب طریحی در « مجمع البحرین » مى‌نویسد:
«القواعد جمع القاعدة و هى الاساس لما فوقه»؛ قواعد جمع قاعده به معناى بنیان و پایه براى چیزى است که در بالاى آن قرار دارد.
[۳] طریحى، مجمع البحرین، ج۳، ص۱۲۹.

طبق اطلاق این معنا می توان قاعده را علاوه بر آن که در امور مادى بکار برد در‌برخى امور معنوى نیز که جنبۀ اساسى و زیر بنایى دارد استعمال کرد مانند قواعد فقهی، قواعد اصولى و به طور کلی قواعد علمى. از اینجا می توان به معنای اصطلاحی نیز پی برد.

۳ - معناى اصطلاحى قاعده‌



معناى اصطلاحى قاعده، رابطه تنگاتنگى با معناى لغوى آن دارد، تهانوى در توصیف معناى اصطلاحى قاعده مى‌نویسد:
«... انها امر کلى منطبق على جمیع جزئیاته عند تصرّف احکامها منه» قاعده امرى است کلى که در هنگام شناسایى احکام جزئیات از آن، بر تمامى جزئیات خود منطبق باشد.
[۴] تهانوى، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۵، ص۱۱۷۶-۱۱۷۷.

چناچه معنای اصطلاحی در مقایسه با تعریف لغوی دیده شود، ارتباط آن دو واضح خواهد شد. زیرا امر کلی همانند پایه و اساسی بر تمام جزئیات تحت خودش می باشد.

۴ - تعاریف قواعد فقهی



در تعریف قواعد فقهى میان فقیهان اتفاق نظرى وجود ندارد، و هر یک از تعاریف به یکى از جنبه‌هاى تمایز قاعده فقهى با سایر قواعد اشاره دارد، که در ذیل برخى از آن‌ها را بیان مى‌کنیم:
برخى در تعریف قاعده فقهى گفته‌اند:
انها قواعد تقع فى طریق استفادة الاحکام الشرعیة الالهیة و لا یکون ذلک من باب الاستنباط و التوسیط بل من باب التطبیق
[۵] محمد اسحاق فیاض، محاضرات فى اصول الفقه (تقریرات درس آیة اللّه سید ابو القاسم خوئى)، ج۱، ص۸.

قواعد فقهى قواعدى است که در راه به دست آوردن احکام شرعی الهى واقع مى‌شوند، ولى این استفاده از باب استنباط و توسیط نبوده بلکه از باب تطبیق است.
بعضى دیگر آن را چنین تعریف مى‌کنند:
اصول فقهیة کلیة فى نصوص موجزة دستوریة تتضمن احکاما تشریعیة عامة فى الحوادث التى تدخل تحت موضوعها
[۶] مصطفى زرقاء، المدخل الفقهى العام، ج۲، ص۹۴۱.

قواعد فقهى، اصول فقهى کلى است با عبارت‌هاى کوتاه و اساسى که شامل مى‌شود احکام تشریعی عام را در حوادثى که در موضوعات آن‌ها داخل است.

۵ - پانویس


 
۱. واسطى، زبیدى، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۵، ص۲۰۱.
۲. بقره/۲، آیه۱۲۷.    
۳. طریحى، مجمع البحرین، ج۳، ص۱۲۹.
۴. تهانوى، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۵، ص۱۱۷۶-۱۱۷۷.
۵. محمد اسحاق فیاض، محاضرات فى اصول الفقه (تقریرات درس آیة اللّه سید ابو القاسم خوئى)، ج۱، ص۸.
۶. مصطفى زرقاء، المدخل الفقهى العام، ج۲، ص۹۴۱.


۶ - منبع



کتابخانه دیجیتالی نور    



آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.